1 ـ همی خواهم از کردگار جهان / شناسنده ی آشکار و نهان
آرایه : تضاد(آشکار و نهان)
2 ـ که باشد ز هَر بد ، نگهدارتان / همه نیک نامی بُوَد یارتان
آرایه : تضاد(بد و نیک)
3 ـ ندانی که ایران ، نشستِ من است / جهان سر به سر
، زیر دستِ من است
نشستِ من : جایگاه نشستن ، مسکن / سر به سر : همه / (مفهوم بیت : من از همه قوی تر هستم)
4 ـ همه یکدلانند یزدان شناس / به نیکی ندارند از بد
، هراس
هراس : ترس ، نگرانی / یزدان : منظور خداوند / آرایه : تضاد(نیکی و بد)/ « به » در مصراع دوم به معنایِ« در برابرِ ، در مقابلِ» / (مصراع دوم : به خاطرِ نیکی هایشان ، از بدی نمی هراسند.)
5 ـ دریغ است ایران که ویران شود / کُنامِ پلنگان و شیران شود
جای افسوس است از این که ایران از بین برود و آشیانه و جایگاه حیوانات درنده وحشی بشود.
دریغ : افسوس، اندوه / ویران : نابود، خراب / کنام : آشیانه ، بیشه ، جایگاه حیوانات درنده/
آرایهها :تناسب(کنام، پلنگان و شیران) / پلنگان و شیران : استعاره از هر ویرانگری /
* در این بیت ، تشبیه نداریم و استعاره آمده/ جناس ناقص اختلافی در حرف اوّل(ایران و ویران) / واج آرایی حرف «ن»/ *نکته دستوری : دریغ : مسند / ویران و کنام : مسند (البته میتوان گروه اسمی) کنام پلنگان و شیران را گروه مسندی گرفت.
6 ـ چو ایران نباشد ، تن من مباد / در این بوم و بر ، زنده یک تن مباد
اگر قرار است که ایران نابود شود، از خدا میخواهم که من هم نیست و نابود شوم و هیچ کس دیگری در این سرزمین، زنده نباشد. / آرایه : واج آرایی حرف «ن» / تن و من : جناس /* نکته دستوری : چو (= اگر) : حرف ربط / مباد : فعل دعایی است / زنده : مسند / یک تن : نهاد
7 ـ همه سر به سر ، تن به کشتن دهیم / از آن به که
کشور ، به دشمن دهیم
اگر همه ی ما (ایرانیان) خودمان را به کشتن بدهیم ، بهتر از آن است که کشور خود را به دست بیگانگان بدهیم. / سر به سر : همه / بِه : بهتر (واژه ی مخفّف) و از نظر دستوری (صفت برتر یا تفضیلی)