درس دوازدهم:پیام آور رحمت
رحمت: 1 - مهربانی ، دلسوزی . 2 - بخشایش ، عفو.
سعادت: 1 - خوشبختی . 2 - خجستگی . حکمت: 1 - علم ، دانش . 2 - راستی ، درستی . 3 - کلام موافق حق .
طنین: 1 - بانگ کردن مگس ، ناقوس. 2 - بانگ ، صدا. 3 - نوسانات فرعی صدا، پژواک .
دلنشین: 1 - خوش آیند، آن چه در دل نشیند. 2 - مؤثر. مشتاق: آرزومند، مایل و راغب .
فرهنگ: 1 - علم ، دانش . 2 - تربیت ، ادب . 3 - واژه نامه ، کتاب لغت . 4 - عقل ، خرد. 5 - تدبیر، چاره .
آبشخور: = آبشخوار. آبشخورد: 1 - جای خوردن یا برداشتن آب . 2 - ظرف آبخوری . 3 - منزل ، مقام . 4 - بهره ، قسمت . 5 - سرنوشت. گنجینه: خزانه ، جای نگه داری زر و سیم . همواره: پیوسته ، همیشه.
اعظم: 1 - بزرگتر، بزرگوارتر. 2 - درشت تر. متعال: بلند شونده ، بلند پایه ، والا، برتر.
سیما: 1 - چهره ، قیافه . 2 - علامت ، هیئت . ظاهر: 1 - پیدا، آشکار. 2 - روی بیرونی هر چیزی .
کردار: کار، عمل. غنیمت: هر آن چه که در ج نگ از حریف شکست خورده به دست آید. 2 - در فارسی هر مالی که بدون زحمت به دست آمده باشد. غنیمت شمردن : فایده و سود دانستن.
واژه های متضاد:جوانی/ پیری تندرستی/ بیماری بینیازی/ نیازمندی آسایش/ گرفتاری زندگی/ مرگ
پیآمد: 1 - عارضه . 2 – حادثه. امان: 1 - بیترسی، ایمنی. 2 - زنهار، پناه.
بیهوده = بیهوده = بیهده :1 - باطل . 2 - بی - ثمر، بی فایده . 3 - بی معنی ، پوچ ، یاوه .
گشاده رو: خوشرو ، بشاش. تعالی: 1 - بلند پایه گردیدن . 2 - بلندی ، برتری
روا: 1 - جایز. 2 - حلال . 3 - سزاوار. حاجت: 1 - ضرورت ، نیاز. 2 - امید، آرزو. ج . حاجات ، حوائج .
نصرت: یاری ، کمک . مظلوم: ستمدیده. بازداشتن: منع کردن ، توقیف کردن.
مثل: 1 - سخن مشهور.2 - داستان ، قصه . 3 - عبرت . 4 - پند، اندرز.
رنج: 1 - آزار، آزردگی . 2 - اندوه ، درد. 3 - تلاش ، کوشش. رنجور: 1 - رنج کشیده . 2 - دردمند، بیمار. 3 - غمگین ، آزرده.
قهر: 1- خشم و غضب. 2- عذاب کردن، تنبیه کردن. 3 - ظلم و زور. 4 - توانایی ، چیرگی .
درگاه: 1 - بارگاه . 2 - پیشگاه ، آستانة در. وصایا: جِ وصیت ، پندها، اندرزها. گناه: بزه ، کار بد.
خطبه: 1- سخنرانی ، وعظ. جمع آن خطب. 2- عقد جملاتی به زبان عربی که هنگام عقد ازدواج و برای مشروعیت دادن به آن گفته میشود.خوش بختی | سعادت |
طنین | آواز |
بهره بردن | |
تعالی | بلندمرتبه |
آرزومند | مشتاق |
حکمت | دانش |
مصدر | ماضی ساده اول شخص مفرد | ماضی استمراری دوم شخص مفرد | ماضی مستمر سوم شخص مفرد | ماضی بعید اول شخص جمع | ماضی التزامی دوم شخص جمع | ماضی نقلی سوم شخص جمع |
خواندن | خواندم | می خواندی | داشت می خواند | خوانده بودیم | خوانده باشید | خوانده اند |
شنیدن | شنیدم | می شنیدی | داشت می شنید | شنیده بودیم | شنیده باشید | شنیده اند |
گفتن | گفتم | می گفتی | داشت می گفت | گفته بودیم | گفته باشید | گفته اند |
دیدن | دیدم | می دیدی | داشت می دید | دیده بودیم | دیده باشید | دیده اند |
گرفتن | گرفتم | می گرفتی | داشت می گرفت | گرفته بودیم | گرفته باشید | گرفته اند |
آوردن | آوردم | می آوردی | داشت می اورد | آورده بودیم | آورده باشید | آورده اند |